دقیقا این ماه اذر مثل پارسال تکرار شد،،پارسال این اذر ماه چه ماهی بود،عشق من پارسال سرما خورده بود،امسال هم دقیقا همین ماه و مثل پارسال تکرار شد،
این دم غروبی دلم گرفت،یاد ایام خاطرات
این اذر ماه ماه خاطره بود،
من عاشقم و حاظر نمیشم عشقم زره ایی بیمار بشه،
الان به نقطه ایی از اوج رسیدم در عشق که اگر او بیمار بشه انگار من بیمارم،
وجود عشقم در من حس میشه،
زندگی با بودن عشق چقدر لذت بخشه،
خداوندا عشقمو مث همیشه قوی نگه دار،
پارسال این ماه برای عشقم روزهای سختی بود در اوج بیماریش
امسال ارامتر از پارسال اما باز بیمار
برای من خیلی غرور برانگیزه که عاشق یک نفر هستم بابت اینکه سربلندم کرد،
ببینید دوستان درسته که دلم از عشقم واقعا شکسته،آزارم داده،اما همیشه در قلبمه،همیشه ارزوی سلامتی برای او دارم،هیچ وقت نمیخوام ناراحتی او رو ببینم،وقتی میبینم و حس میکنم که او خوشبخته،خندان،پرانرژیه برای من کافیه،،،
دو شب پیش دامادی یکی از اقوامشون دعوت بود،انقدر زیبا شده بود، انقدر با کمالات شده بود که خوده من احساس غرور گرفتم که معشوقه من همه رو انگشت به دهان کرد،در زیبایی او رقیبی پیدا نکردم،او در حالت عادیش زیباست، دیگه چه برسه آرایش کنه،
من افتخار میکنم که منو سربلند کرد،
من دلم ازش گرفته اما موفقیت اون برام مهمه،
دوستان شما نمیدونید که او چقدر زیبا سخن میگه،زیبا نگاه میکنه،
من شیفته این خصوصیات شدم،
اره باز میگم بعضی جاها با هم دعوا میکنیم،بدبیرا میگیم،قهر میکنیم،اما هیچ وقت بد اونو نمیخوام،،
عاشق واقعی اینه که عشقشو در هر زمینه بپرسته و به او احترام بزاره،،
در مراسم جشن فقط زیبایی او رو دیدم،هیچ کسی به زیبایی او ندیدم،
حیف اما شنیدم سرما خورده،تنم به لرزه افتاد،باور کنید انگار او از وجود منه،حاظر نیستم خشی به اون وارد بشه،،من احساسش میکنم،در قلبم میبینمش،
همین جا میگم به او که قوی باش و انشاالله زود خوب میشی،
درباره این سایت